웃ღدل تنگی های آجی لیلا ღ웃

عاشقانه هایم راکجا

بنویسم


که حسیـــــــــن

 

 

عاشقانه هایش

را


در کربـلا


به تصویر کشید

 

نوشته شده در یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,ساعت 4:52 توسط آجی لیلا| |

نگاهت رانفروش به مشتی سگ مستان هرزه

اینان نه وفاداری سگ دارند

نه مستی خرابات

 

نوشته شده در یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:,ساعت 23:47 توسط آجی لیلا| |

 

 

همیشه وقتی خوب باشی ازت نمیگذرن 

ازت رد میشن

http://s2.picofile.com/file/7348015371/28.jpg

 

 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 تير 1391برچسب:,ساعت 21:12 توسط آجی لیلا| |

مثل آدم باش آدمیت کن

تا بوی حوا به هوایت نکند

مست نشوی

میخانه را داغان کنی

نوشته شده در چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:52 توسط آجی لیلا| |

قطره قطره میچکی از این چتر سوراخ باران

من از این چتر سوراخ گله دارم باران

من نمیخوام خیس شوم بی او

این چتر مرا غم زده ام کرده  باران

نوشته شده در چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:1 توسط آجی لیلا| |

 

تنهایی یعنی یکی نیست بهت بگه چرا بالشت خیسه

نوشته شده در چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,ساعت 15:34 توسط آجی لیلا| |

هی میای یکم بخندیم تا دنیا بهمون نخنده

نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:11 توسط آجی لیلا| |

کی وبلاک ها بدرد بخور میشن

خدا به همه صبر بده

نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:10 توسط آجی لیلا| |

تشنـ ــ ــ ـ ـه ام

نـ ــ ــ ـ ـه بـه آبـ ــ ــ ـ
نـ ــ ــ ـ ـه بـه عشـ ــ ــ ـ ـق

به محـ ــ ـبتـ ــ ــ ــ ـ ـ ـ تـ ــ ـشنه ام

گـ ــ ـویا اینجـ ــ ـا چیـ ــ ـزی نبـ ــ ـود جزء یـ ــ ـک سـ ــ ـراب

نـ ـ ـ ـه اشتـ ــ ـباه نگیـ ــ ـر ،گـ ــ ـدای محبتـ ــ ــ ــ ـ ـ نیستـ ــ ـم

تـ ــ ـنـ ــ ـهـ ــ ـا تـ ــ ـشنـ ــ ـه امـ ــ ـ
تـ شنـ ــ ـه مـ ــ ـحبت یـ ــ ـک دوسـ ــ ـت واقعـ ــ ـی

اینجـ ــ ـا دوسـ ــ ـتـ ــ ـ هـ ــ ـم یک سـ ــ ـراب اسـ ــ ـت
 
نوشته شده در سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,ساعت 1:49 توسط آجی لیلا| |

در روز گار ما رفاقت را مفت می فروشند

به یک نگاه شهوت زده

به یک دروغ همیشگی

به یک دوستت دارم یک شبه

به ارضای نفسی که سرکشی میکند

رفاقت را مفت می فروشند

نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:53 توسط آجی لیلا| |

دلم درد دارد از
از درد معده نیست
دکتر ها دیگر جوابم کرده اند
درد من از دلتنگیست

http://s1.picofile.com/file/7357384080/_enchanted_by_misslaurelle_d40xf5w.jpg

نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:46 توسط آجی لیلا| |

دنیا پر شده از آدمک ها که دنبال نقش نگار های رنگی هستند

امروز بایکی فردا با دیگری هستند

سلام آدمک ها

چهره ام را با رنگ لعاب رنگ کرده ام

با سیلی صورتم را سرخ کرده ام

نیامده ام که خودم را بفروشم

آمده ام بگویم رنگی شدن کاری ندارد

اما من از رنگی شدن بیزارم

http://s3.picofile.com/file/7382126769/140_by_mecurobcotto_d4dty35.jpg


نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 4:14 توسط آجی لیلا| |

خدا دنیا را گرد ساخت تا گوشه نداشته باشه
بعضی ها برن یه گوشه غصه بخورن
ولی امان از دست آدم ها
هم غصه رو دادن
هم خونه ها رو چهار گوش ساختن
تا همیشه گوشه ایی باشه برای غصه خوردن

نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:55 توسط آجی لیلا| |

دلم کمی آب میخواهد
 ساقی تشنه لبان عباس بود
ساقی تشنه دلتان کیست

 

نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:45 توسط آجی لیلا| |

 

آه باران
ببار
که عزم رفتن دارم
دلخوشی هایم را گرفتند
ودیگر ماندن بی فایدست
من همه را به تو می سپارم
عاشقانه و مستانه ببار باران
بر سر من مظلومانه نبار
با تازیانه ببار
من عزم رفتن دارم
آه

چقدر کوچه ها وقت رفتن غریبند

 

 

نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:55 توسط آجی لیلا| |

زنگ زده

دل من نه!!

دل آهنیت را میگویم

خاک گرفته

قاب کوچک روی طاقچه نه!!

چشم های تو در انتظار افسانه

 

 

 

نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 2:17 توسط آجی لیلا| |

حال منو از خط خطی های دفترم بپرسید 

 

 از ته سیگار های جا سیگاریم بپرسید

 

 از جام های شکسته روی میزم بپرسید

 

حال منو از قلب شکسته ام بپرسید

نوشته شده در یک شنبه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 2:51 توسط آجی لیلا| |

به آدمک ها دلخوش نکنید
آن ها فقط دل شکستن می دانند

آدمک ها دل ندارند

چیزی شبیه دل دارند

گول نخوری عاشق شوی

گول نخوری دل ببندی

چون رسم عاشقی نمی دانند

چون رسم دل داری نمی دانند

به آدمک ها دل خوش نکن

آدمک ها هیچ وقت آدم نمی شوند

 

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:به آدمک ها دلخوش نکنید,ساعت 2:18 توسط آجی لیلا| |

بازم دلم گرفته


هوای گریه داره این دل


میون برف بارون


کنار جاده مونده

نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:58 توسط آجی لیلا| |

تنها نبودی که بگویم تنهایت میگذارم
تنهایی ها مال من
خدا نگهدار رفیق من

نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:تنهایی ,ساعت 1:48 توسط آجی لیلا| |

گاهی پر میشوم از تنهایی
کاش تو بیایی
تنهایی هایم را کم کنی
حتی به اندازه
یک پیاله

نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:26 توسط آجی لیلا| |

دل  بعضی ها برای آتش گرفتن ساخته شده

دل من هم یکی از این دل ها بود

وقتی دلم را بالا گرفتم


دست های بسیاری با مشعل هایشان اعلان آمادگی کردن

نوشته شده در دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:دلم,ساعت 1:59 توسط آجی لیلا| |

باران بارید

خاطراتم را شست

مهرم را از قلبت

خاطره ام را از خاطرت

حالا تو در خاطر بی خاطر من خوشی

 

 

نوشته شده در شنبه 29 بهمن 1390برچسب:,ساعت 1:52 توسط آجی لیلا| |


 
نازنازکم

عشق کوچکم

من تورا به دنیا نمیدهم
عشق من،گلم

باتوام! بمان!

ای تمام آرزوی من

ای تمام هستیم

با توام! بمان!

ناز میکنم تورا

بو میکشم تورا

عشق کوچکم،گلم

با ابد پیش من بمان

دوس دارم تورا

قدتو،تورا
♥♥♥♥♥
نوشته شده در پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:عشق کوچکم,ساعت 12:27 توسط آجی لیلا| |

خنده به لبام نمیاد

مثل اشکای که از چشام بند نمیاد

نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت 13:21 توسط آجی لیلا| |

من از انتهای زمان آمده ام


از آنجا که هیچ آغازی نیست ....


من از انتهای سکوت آمده ام


از آنجا که هیچ نجوایی گوش را نمی نوازد ....


من از انتهای شب آمده ام


از آنجا که هیچ نشانی از خورشید نیست ….


من از انتهای تاریکی آمده ام


از آنجا که هیچ امیدی به نور نیست ….


من از انتهای غم آمده ام


از آنجا که لبخند معنا ندارد ….


من از انتهای تنهایی آمده ام


از آنجا که هیچکس مرا نمی شناسد ….


من از انتهای بی رنگی آمده ام


از آنجا که هیچ اثری از رنگین کمان نیست .


من از انتهای غربت آمده ام


از آنجا که هیچ صدای آشنایی مرا نمی خواند

نوشته شده در یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:,ساعت 1:10 توسط آجی لیلا| |

دوستی ها ی یخ زده
امان از شب های ماتم زده

 

این متن ادمه داره

امشب همین قد رفت

فردا درد های دلتنگی اضافه میشه

بیشترش میکنم

روزگار  تلخی هاتان بر باد

نوشته شده در شنبه 15 بهمن 1390برچسب:,ساعت 1:32 توسط آجی لیلا| |

چه نامرد شده اند دستانت

میدانی از کی نامرد شدند

آنگاه که دستان دیگری را گرفتی برای آنکه کمکش باشی

اما نه نیتت کمک نبود

هوس های پوچ تورا خوردند

چه بی روح شدند لبا هایت

دیگر طنیین زیبای آن وقت ها را ندارند

دوستت دارم های بوی مرگ میدهد

پوچی از کلامت پیداست

برو با دیگری خوش باش

من با خیال روزهای گذشته ات زندگی میکنم

نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت 2:57 توسط آجی لیلا| |

از هرچه مرد نامرد تری

از هرچه سنگ دل سنگتری

من دل به که خوش کرده ام

تو که زه دشمن بدتری

 

 

نوشته شده در سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:نامرد,ساعت 14:44 توسط آجی لیلا| |

من شبم


توروز


هرگز بهم نخوایم رسید


تقدیرما چنین بود


قلب من مالامال از عشق تو


وقلبتو خالی ازمن


دست من درتمنای دست تو


ودست تو پراز دستهای او


من خالی از تو


وتو لبریز از او


من فرا موش شودم در تو


وتو گم شدی در او


اااااااااااااااه


این روز گارمن است بی تو

 

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت 17:19 توسط آجی لیلا| |

درباورم نمیگنجید که روزی دوستانی انقد بی بفا داشته باشم

چون هرگز رسم بی بفایی را نیا موخته بودم

اکنون که در بی بفایی دوستان غرق ام ، میدانم دوستی ها اکنون رنگ دیگریست

و من به اشتباه خود آن را سفید میدیدم

دوستی برایم حتی رنگ خاکستری خجالت زده رانداشت

تنها چیزی که بود سیاهی بود


غلط ها  پاک میشه

ولی هرگز زخم دل ها پاک نمیشه

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت 2:53 توسط آجی لیلا| |

ميروم من با خيال,روي ابرهاي خيال


مي شوم من مست مست


بازهم گم مي شوم درميان لحظه هاي


کوچه هاشان,بوي گل ,بوي گلاب ميدهد


با نسمي ميروم,تا آخر اين کوچه ها


مي روم با دوبال لا به لاي هر چه ابرو باد


مي روم تا انتهاي روزگار


مي شوم مست خيال


مينهم من عشق را لابه لاي کوچه هاي خيال


مي شود نوراني از عشقم,خيال


من نه عشق را,بلکه هرچه دارم مي نهم لابه لاي خيال

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 1:37 توسط آجی لیلا| |

وقتی میدانی مزاحمی

وقتی میدانی تو را بچشم انگل های مزاحم میدانند

تورا کم کم رهایت میکنند

وتو در تاریکی می میانی

آن ها تورا نخواستن

تو غصته میخوری

از خدا میخواهی تورا از دنیای آنها ببرد

شروع میکنی درتنهایی غم هایت را دانه دانه ببافی

آنقدکه یک روز در پیله ایی از غم ها گرفتار می آیی

گریه میکنی

چشمانت به آسمانست

دل شکسته می دانم

ولی منتظر باش

تو  روزی از این پیله بیرون خواهی آمد

و آنهارا در حسرت با تو بودن خواهی گذاشت

بباف کرم ابریشم من

من میدانم غم هایت چیست

بباف کوچک من

پروانه شدنت را از خدا میخوام

افسانه شدنت را از خدا میخواهم

نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,ساعت 1:36 توسط آجی لیلا| |

دلم برایت تنگ می شود ولی

دلتنگی من برای تو هر روز کم رنگ می شود

میروم چند روزی در خاطرت گذر کند

شاید دلت برای من توهم تنگ شود

 

 

نوشته شده در یک شنبه 11 دی 1390برچسب:دل ت,ساعت 1:32 توسط آجی لیلا| |

 

آدمک ها  

 

آدمک ها کوچکند،حقیرند

 

آدمک ها با تو خوبند تا وقتی برایشان فایده داری

آدمک کوچکند 

 

وتورا قد خودشان می بیند

 

با تو بازی میکنند 

 

بازی های سخت نامردی

 

می زنند،می شکنند

 

روحت را ،دلت را،آن شیشه نازک قلبت را نشانه می روند

وقتی بازیشان را کردن 

 

میروند 

 

وتورا همانگونه رها می کنند 

 

تو می مانی و قلبی شکسته 

 

روحی زخمی 

 

دلی افسرده

 

تنها میان موج بی کسی ها

 

آدمک ها حقیرند

 



نوشته شده در شنبه 9 دی 1390برچسب:آدمک ها,ساعت 23:34 توسط آجی لیلا| |

 

 

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند


مثل آسمانی که امشب می بارد....


و اینک باران


بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند


و چشمانم را نوازش می دهد


تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

 

http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/Avazak_ir-Love447.gif

نوشته شده در پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,ساعت 23:49 توسط آجی لیلا| |


میخوام بروم از این شهر غریب

که درآن هیچ کس حرف هایم را نفهمید

میخوام تا با قاصدک ها بروم

 

بروم و رها شوم در دست های باد

میخوام دستان باد شانه کش موهایم باشد

میخوام در حریر مهتاب

 

خواب های پریشانیم را تعبیر دیگر دهم

میخوام خالی باشم از دغدغه های پوچ بی سر انجامی

میخوام رها شوم از دستهای آلودت دنیا

من تمام تورا میدهم به آن ها که تورا میخواهند

میخوام از سراب تو خالی شوم

ودر اندیشه زیبای حقیقت لبریز گردم

میخوام دستم را رها سازی ای قفس تنگ زندگی

رهایم کن

رهایم کن تا جدا شوم از این همه دروغ های رنگی 

رهایم کن

http://www.pic.iran-forum.ir/images/vof6tbg5uq2prutlv5.jpg

نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت 19:51 توسط آجی لیلا| |


به قول یاس


از چی بگم

از دلی که که شکسته

از دلی که خونه

 ولی پای نامردی ها

 هنوز که هنوزه نشسته

از چی بگم

از دلی که مرد

از کی و از چی بگم

من که حرفی ندارم

به قولی یکی من که دردی ندارم
میخوای که از چی بگم

سکوت ما بزرگترین خیانت ماست

از چی بگم

از دلی که تنگه

از دلی که آرزوش رفتن زیره سنگه

تو بگو من از چی بگم

خاطراتی شیرین که تلخ شده

روزهای گرمی که سرد شده

برای تو حرفای من بی ربط شده

دردای من از قبل بدتر شده

ببخــــــــــش

ببخــــش اگه دردم درد نیست

اگه حرف حرف نیست

ببخـــــــــــش

ای روزا سکوتم با من نیست

بی زارم از همه فریاد های وحشی

از فریاد های که رو میارن به سمت خاموشی

از چی بگم

 

웃ღ  از خودم  بودღ웃

نوشته شده در سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:33 توسط آجی لیلا| |

کاش باران می بارید

وتمام خاطرات

 

تمام دلتنگی هارا باخود می شست

آن وقت

شاید

فقط شاید

 

کمتر غصه نبودنت را میخوردم

http://www.up.vatandownload.com/images/wnvryw61190d524thfu.jpg

 

 

نوشته شده در دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:,ساعت 13:30 توسط آجی لیلا| |

 

هوای دلم بسی گرفته

 

 

ناجور ابریست

 

 

ولی این روزها باران های اسیدی آنقد زیاد شده اند

 

که از باران متنفر شده ام


http://www.up.vatandownload.com/images/r5qjg9q6nz43ng4nl7z2.jpg

نوشته شده در شنبه 26 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:53 توسط آجی لیلا| |

Design By : Mihantheme